بصیرت

...علوم انسانی اسلامی و

بصیرت

...علوم انسانی اسلامی و

folder98 facebook
بصیرت

جهاد هنوز ادامه دارد...
برادر؛
امروز جهادت در جبهه جنگ نرم، سلاحت قلم و دشمنت استکبار جهانیست...
باید مواظب بود و با بصیرت عمل کرد!
به قول سیّد شهیدان اهل قلم:
کارمان را برای خدا نکنیم، برای خدا کار کنیم!
تفاوتش زیاد نیست...
فقط همین قدر است که ممکن است امام حسین (علیه السّلام) در کربلا باشد و ما در حال کسب علم برای رضای خدا!

همسنگران

الگوهای اسلامی: شهید بهشتی - قسمت آخر

چهارشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۲۴ ب.ظ

تشکیلات مخفی برای پیروزی انقلاب

 

 

بعد مسئله تشکیل روحانیت مبارز و همکاری با مبارزات، بخشی از وقت ما را   گرفت. تا این‌که در سال 1355 هسته‌هایی برای کارهای تشکیلاتی به وجود آوردیم و در سال 1357-1356 روحانیت مبارز شکل گرفت و در همان سال‌ها درصدد ایجاد تشکیلات گسترده مخفی یا نیمه مخفی و نیمه علنی به‌عنوان یک حزب و یک تشکیلات سیاسی بودیم. در این فعالیت‌ها دوستان همیشه همکاری می‌کردند. در سال 56 که مسائل مبارزاتی اوج گرفت، همه نیروها را متمرکز کردیم در این بخش و بحمدالله با شرکت فعال همه برادران روحانی در راهپیمایی‌ها، مبارزات به پیروزی رسید. البته این را باز فراموش   کردم بگویم، از سال 50 یک جلسه تفسیر قرآنی را آغاز کردم که در روزهای شنبه به‌عنوان مکتب قرآن برگزار می‌شد و مرکزی بود برای تجمع عده‌ای از جوانان فعال از برادرها و خواهرها که در این اواخر حدود 400 الی 500 نفر شرکت می‌کردند؛ جلسات سازنده‌ای بود.

 

در سال 54 به دلیل تشکیل این جلسات و فعالیت‌های دیگر که در رابطه با خارج داشتیم، ساواک مرا دستگیر کرد. چند روزی در کمیته مرکزی بودم که با اقداماتی که قبلاً کرده بودیم توانستیم از دست آن‌ها خلاص شویم. البته قبلاً مکرر ساواک من را خواسته بود، قبل از مسافرتم و بعدازآن.ولی در آن موقع بازداشت‌ها موقت و چندساعته بود. این بار چند روز در کمیته بودم و آزاد شدم، دیگر آن جلسه تفسیر را نتوانستیم ادامه بدهیم. تا در سال 57 بار دیگر به دلیل فعالیت و نقشی که در این برنامه‌های مبارزاتی و راهپیمایی‌ها داشتیم در روز عاشورا مرا دستگیر کردند و به اوین و بعد به کمیته بردند و باز آزاد شدم و به فعالیت‌هایم ادامه دادم تا سفر امام به پاریس.

 

بعد از رفتن امام به پاریس چند روزی خدمت ایشان رفتیم و هسته شورای انقلاب با نظرهای ارشادی که امام داشتند و دستوری که ایشان دادند تشکیل شد. شورای انقلاب ابتدا هسته اصلی‌اش مرکب بود از آقای مطهری، آقای هاشمی رفسنجانی و آقای موسوی اردبیلی و آقای باهنر و بنده. بعدها آقای مهدوی کنی، آقای خامنه‌ای و مرحوم آیت‌الله طالقانی و آقای مهندس بازرگان و دکتر سحابی و عده دیگر هم اضافه شدند. تا بازگشت امام به ایران؛ که فکر می‌کنم از بازگشت امام به ایران به این‌طرف فراوان در نوشته‌ها گفته‌شده که دیگر حاجتی نباشد درباره‌اش صحبت کنیم.

 

در خاتمه باید بگویم که خانواده ما سه فرزند داشت، من و دو خواهرم که هم‌اکنون هر دو خواهرم در قید حیات‌اند. ولی پدرم در سال 1341 به رحمت ایزدی پیوست و مادرم هنوز در قید حیات است. مرگ پدر در زندگی ما جز تأثیر عاطفی و بار مسئولیت برای مادر و خواهرانم تأثیر دیگری نداشت. درواقع تأثیر شکننده‌ای نداشت، البته ازنظر عاطفی چرا، من بسیار   ناراحت شدم ولی چنان نبود که در شیوه زندگی من تأثیر بگذارد. آن موقع من ازدواج کرده بودم و فرزند هم داشتم  .
من اردیبهشت سال 1331 با یکی از بستگانم ازدواج
   کردم که او هم از یک خانواده روحانی است و ثمره ازدواجمان تا امروز، 29 سال زندگی مشترک با سختی‌ها و آسایش‌ها و تلخی‌ها و شادی‌ها بوده است. چون همسرم همه‌جا همراه من بود، در خارج همین‌طور، در اینجا همین‌طور و چهار فرزند؛ دو پسر و دو دختر.

 

من در هامبورگ اقامت داشتم، ولی حوزه فعالیتم کل آلمان به‌خصوص اتریش بود و یک مقدار کمی هم سوئیس و انگلستان بود؛ و با سوئد، هلند، بلژیک، امریکا، ایتالیا، فرانسه، به‌صورت کتبی ارتباط داشتیم .
من بنیان‌گذار این انجمن‌ها بودم و با آن‌ها همکاری
می‌کردم و مشاور بودم و در سخنرانی‌ها، مشورت‌های تشکیلاتی و سازمان‌دهی شرکت می‌کردم و مختصر کمک‌های مالی که از مسجد می‌شد، برای آن‌ها می‌بردم. یک سمینار اسلامی بسیار   خوبی برای آن‌ها در مسجد هامبورگ به‌طور شبانه‌روزی تشکیل دادیم. سمینار جالبی بود و نتایج آن هم در چند جزوه در حوزه‌ها پخش شد. جزوه‌های «ایمان در زندگی انسان»، «کدام مسلک» در آن موقع پخش می‌شد که جزوه‌های مؤثری هم بود.

 

اولین دوستان در حوزه که خیلی باهم مأنوس بودیم و هم بحث بودیم: آقای حاج سید موسی شبستری زنجانی از مدرسین برجسته قم هستند، آقایان سید مهدی روحانی، آذری قمی، مکارم شیرازی، امام موسی صدر، این‌ها دوستانی بودند که پیش از همه باهم بحث داشتیم و با آقای مطهری و آقای منتظری هم پیرامون اسلام رئالیسم و موضوعات دیگر بحث داشتیم.
کتاب‌هایی که
بنده تاکنون نوشته‌ام عبارتند از :

1. خدا از دیدگاه قرآن
2. نماز
چیست؟
3. بانکداری و قوانین مالی اسلام
4. یک قشر جدید در جامعه ما
5. روحانیت در اسلام و در میان مسلمین
6. مبارز پیروز
7. شناخت دین
8. نقش ایمان در زندگی انسان
9. کدام مسلک
10. شناخت
11. مالکیت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">