بصیرت

...علوم انسانی اسلامی و

بصیرت

...علوم انسانی اسلامی و

folder98 facebook
بصیرت

جهاد هنوز ادامه دارد...
برادر؛
امروز جهادت در جبهه جنگ نرم، سلاحت قلم و دشمنت استکبار جهانیست...
باید مواظب بود و با بصیرت عمل کرد!
به قول سیّد شهیدان اهل قلم:
کارمان را برای خدا نکنیم، برای خدا کار کنیم!
تفاوتش زیاد نیست...
فقط همین قدر است که ممکن است امام حسین (علیه السّلام) در کربلا باشد و ما در حال کسب علم برای رضای خدا!

همسنگران

ساختارهای اشتباهی، اشتباهات ساختاری

جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۱۶ ق.ظ

سرخوردگی، بی میلی، کسلی، تنبلی، افسردگی حتی خودکشی می تواند اثرات شکست انسان در مواجهه با موانع زندگی باشد اما چرا انسان ها شکست می خورند؟

اگر شکست را نرسیدن انسان ها به اهداف مورد نظرشان معنا کنیم به این نتیجه می رسیم که یا مانع درونی است مثل ضعف خود فرد یا مانع بیرونی است مثل ضعف دیگران و ساختارها. در متن زیر بر ضعف ساختار تمرکز شده است.

 

                                                        

«ساختارهای ضعیف، انسان های ضعیف پرورش می دهد.»

این جمله کسانی است که به جبر ساختاری اعتقاد دارند زیرا لزوما اینگونه نیست که اگر ساختار ضعیف باشد، انسان های ضعیفی پرورش پیدا کنند. نمونه های فراوانی برای نقض جمله بالا وجود دارد.

دور باطل انسان های ضعیف با ساختارهای ضعیف کجا باید شکسته شود؟ آیا ساختارها باید اصلاح شوند یا انسان ها؟ به نظر می رسد ساختارها مصنوعات انسان ها هستند اما گاهی در حکم زنجیری هستند که به پای خودمان، بسته ایم و اسیر آن شده ایم.

اما باید یک فرض دیگر هم در نظر گرفته شود. فرض بسیار مهمی که می تواند این مسائل را حل کند. فرض کنید فردی برای خرید نان لواش در صف نان بربری ایستاده و صف نانوایی بسیار شلوغ باشد، او ممکن است بعد از دقایقی اعتراض کند که چرا اینقدر طول می‌کشد و صف خلوت نمی شود؟ چرا نانوا اینقدر کند کار می‌کند و... در نهایت بعد از مدتی متوجه می‌شود که در صف اشتباهی ایستاده است! ناراحت می‌شود اما می داند که اگر این صف را رها کند و به صف نان لواش برود بازهم باید مدت طولانی تری در صف بایستد بنابراین وقتی نوبتش شد، نان را می گیرد ولی به آن چیزی که مطلوبش بود نمی رسد.

 

داستان زندگی بعضی از ما همین است. من وقتی دانشجوی علوم انسانی می شوم باید بدانم که دیگر از محیط آزمایشگاهی علوم تجربی خبری نیست و محیطی خاص خود را دارد اما اگر از همان ابتدا مسیر را اشتباه آمده باشم و به جای علوم تجربی وارد علوم انسانی شوم و تا انتهای زمان فارغ التحصیلی ام دائما انتقاد می کنم که چرا اینقدر کتاب ها انتزاعی است؟ چرا درس آزمایشگاهی نداریم؟ و هزاران چرای دیگر که در نهایت باعث سرخوردگی من از نظام آموزشی می شود.

 

*پس بیایم از همان ابتدا مسیر صحیحی برای زندگیمان انتخاب کنیم چون تنها یکبار فرصت زندگی کردن داریم.

 

پ.ن:

منظورم از مثال شخص خاصی نبود.

منظور از متن این نبود که نظام آموزشی ما کاملا مطلوب است و این صرفا یک مثال از داستان زندگی ما بود.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">